
طراحی، اجرا، نگهداری و فرهنگ استفاده از سیستم اعلام حریق
شهریور 21, 1404
انتخاب دتکتور مناسب بر اساس ریسک حریق و نوع فضا (بر مبنای استانداردهای NFPA و EN54)
شهریور 21, 1404علتیابی حریق یکی از بخشهای حیاتی ایمنی در برابر آتشسوزی است که به تعیین منشأ و دلیل وقوع آتشسوزیها میپردازد. دانستن علت وقوع حریق نه تنها برای پیشگیری از تکرار حوادث مشابه ضروری است، بلکه در تعیین مسئولیتها و پاسخگویی قانونی نیز نقش کلیدی دارد. مخاطبان این بحث گستردهاند؛ از مهندسین طراح و مشاور گرفته تا ناظران پروژههای ساختمانی، مدیران HSE (بهداشت، ایمنی و محیطزیست)، کارشناسان و افسران آتشنشانی، بیمهگران و حتی دانشجویان و پژوهشگران حوزه ایمنی. هر یک از این افراد میتوانند با شناخت تکنیکهای علمی علتیابی حریق، در حیطه تخصصی خود تصمیمات بهتری برای ارتقای ایمنی اتخاذ کنند. در این مقاله آموزشی، تلاش شده است تمام ابعاد مرتبط با علتیابی حریق بهصورت ساختیافته و کاربردی بررسی شود؛ از مبانی علمی و استانداردهای معتبر گرفته تا فناوریهای نوین، چالشهای رایج و نمونههای واقعی از حریقهای صنعتی، مسکونی و تجاری در ایران و جهان. هدف نهایی، ارائه یک منبع جامع به زبان فارسی است که با ادبیاتی روان و حرفهای، خواننده را با اصول، روشها و ابزارهای علتیابی حریق آشنا کند و به او کمک کند دانستههای خود را در عرصه عمل بهکار گیرد.
آنچه در این صفحه میخوانید
- مبانی علمی و استانداردهای بینالمللی در علتیابی حریق
- تحلیل فیزیکی، شیمیایی و محیطی صحنه آتشسوزی
- پرهیز از خطاها و قضاوتهای شتابزده در تعیین علت حریق
- فناوریها و ابزارهای نوین در بررسی و بازسازی صحنههای حریق
- مستندسازی، گزارشنویسی و ملاحظات قانونی در علتیابی حریق
- مطالعه نمونههای واقعی آتشسوزی (صنعتی، مسکونی و تجاری)
مبانی علمی و استانداردهای بینالمللی در علتیابی حریق
علتیابی دقیق و صحیح یک آتشسوزی مستلزم بهکارگیری روشهای علمی و سیستماتیک است. خوشبختانه در دهههای اخیر، دستورالعملها و استانداردهای معتبری در سطح بینالمللی تدوین شده که چارچوب این تحقیقات را مشخص میکنند. مهمترین مرجع در این حوزه راهنمای NFPA 921 است. این راهنما توسط انجمن ملی حفاظت از حریق آمریکا تدوین شده و به عنوان معیار علمی برای بررسی و تحلیل حریقها و انفجارها شناخته میشود . به تصریح NFPA، این سند استانداردی طلایی برای تحقیقات حریق است که در آموزشها، عملیات میدانی و حتی محاکم قضایی به آن استناد میشود . طبق بیانیه NFPA 921، رعایت مفاد علمی آن باعث میشود کارشناسان بتوانند نتیجهگیریهای دقیق و مستندی درباره مبدأ آتش، علت وقوع، عوامل مسئول و راههای پیشگیری ارائه دهند . امروزه اکثر دادگاهها و سازمانهای آتشنشانی در کشورهای مختلف، پیروی از NFPA 921 را به منزله رعایت روش علمی در نظر میگیرند و از این رو کارشناسان علتیابی حریق در گزارشات خود صراحتاً اشاره میکنند که بررسی را مطابق این استاندارد انجام دادهاند .
راهنمای NFPA 921 بر بهکارگیری روش علمی (Scientific Method) تأکید ویژه دارد. این روش شامل مراحلی نظیر: تعریف مسئله (آتشسوزی)، جمعآوری دادهها، آنالیز دادهها، ایجاد فرضیه در مورد علت، آزمون فرضیه و در نظر گرفتن فرضیههای جایگزین است . چنین رویکرد ساختیافتهای اطمینان میدهد که نتیجهگیریهای ما بر اساس شواهد عینی و تحلیل علمی بوده و از هرگونه پیشداوری یا حدس بیپایه دوری شود. به عنوان مثال، بر اساس NFPA 921 کارشناس باید ابتدا کانون شروع حریق (Origin) را شناسایی کرده و سپس با بررسی ترکیب منبع حرارت و سوخت اولیه، علت آتشسوزی را تعیین کند . این فرایند ممکن است ساده به نظر برسد، اما در عمل – بهخصوص در حریقهای بزرگ یا پیچیده – بسیار چالشبرانگیز است. NFPA 921 هشدار میدهد که در اغلب موارد، تعیین علت حریق فرآیندی پیچیده و چندرشتهای است که نیاز به آموزش تخصصی، تجربه میدانی و آشنایی با علوم مرتبط (مانند شیمی و فیزیک حریق، رفتار مواد در برابر گرما، مهندسی برق و غیره) دارد . بنابراین اگر کارشناس علتیاب در حوزهای دانش کافی نداشته باشد، باید از متخصصان مربوطه کمک بگیرد یا از ابزارهای فنی بهره ببرد .
جدای از NFPA 921، استانداردهای مکمل دیگری نیز وجود دارند که چارچوب فعالیت کارشناسان حریق را مشخص میکنند. برای نمونه، NFPA 1033 استانداردی است که حداقل صلاحیتها و شایستگیهای مورد نیاز یک کارشناس علتیابی حریق را تعریف میکند . این استاندارد مواردی چون میزان تحصیلات، دورههای آموزشی و مهارتهای عملی لازم برای کارشناسان را برمیشمارد تا اطمینان حاصل شود افرادی که مسئول بررسی علل حریق هستند، دانش و توانایی کافی برای این کار خطیر دارند . علاوه بر NFPA، برخی سازمانهای بینالمللی و ملی نیز دستورالعملهایی ارائه کردهاند؛ به عنوان مثال در انگلستان کد اخلاق و عملکرد تحقیقات حریق و چارچوب صلاحیت تحقیقات حریق توسط شورای ملی روسای آتشنشانی (NFCC) منتشر شده است . همچنین استاندارد ISO 17020 به عنوان یک مرجع بینالمللی، الزامات کلی برای کیفیت و بیطرفی سازمانهای بازرسی را تعیین میکند که شامل واحدهای تحقیق حریق نیز میشود . رعایت این استاندارد میتواند تضمینکند که یک تیم علتیابی حریق، نظام مدیریتی و رویههای استانداردی برای انجام تحقیقات خود دارد (از جمله کنترل کیفی، ثبت مستندات و جلوگیری از تضاد منافع).
به طور خلاصه، استانداردسازی و علمیسازی فرآیند علتیابی حریق در دهههای اخیر باعث شده که این حرفه از یک کار تجربی صرف، به یک حوزه مبتنی بر شواهد علمی تبدیل شود . این تحول نهتنها دقت تحقیقات را بالا برده، بلکه اعتبار نتایج را در مراجع قانونی افزایش داده است. بنابراین برای هر فرد دستاندرکار در ایمنی یا آتشنشانی، آشنایی با استانداردهای معتبری چون NFPA 921 و الزامات علمی تحقیق حریق یک ضرورت محسوب میشود.
تحلیل فیزیکی، شیمیایی و محیطی صحنه آتشسوزی
یکی از گامهای اساسی در علتیابی حریق، بررسی همهجانبه صحنه آتشسوزی از لحاظ شواهد فیزیکی، شیمیایی و شرایط محیطی است. هر آتشسوزی ردپاها و نشانههایی بر جا میگذارد که اگر با دقت و دانش کافی تحلیل شوند، میتوانند مسیر ما را به سمت علت شروع حریق هدایت کنند. کارشناس حریق در هنگام ورود به صحنه – پس از ایمنسازی محل توسط آتشنشانی – ابتدا یک ارزیابی کلی از الگوی خسارات انجام میدهد. این ارزیابی معمولاً از نواحی کمسوختهتر شروع شده و به شدیدترین نقطه سوختگی ختم میشود تا محدوده کانون حریق مشخص گردد . در این حین، هر گونه نشانه غیرعادی مانند بوی مواد شیمیایی، آثار چندین کانون آتش، یا باقیمانده ابزارهای احتراق باید شناسایی و علامتگذاری شود. همچنین مناطق مجاور که شاید حاوی سرنخ (مثلاً لکههای سوخت، رد پا، آثار ورود به زور) باشند نیز محافظت و بررسی میگردند .
تحلیل فیزیکی صحنه شامل بررسی دقیق الگوهای سوختگی روی سطوح و اشیاء مختلف است. به عنوان مثال، شکل سوختگی روی دیوارها و سازهها میتواند جهت و منشاء حرکت شعله را نشان دهد. الگوهایی مانند نقش “V” (که ناشی از بالا رفتن دود و حرارت است) معمولاً به سمت منبع آتش اشاره میکنند. میزان عمق زغالشدگی چوب یا تغییرشکل فلزات میتواند سرنخهایی از مدت و شدت حرارت بدهد. البته امروزه میدانیم که برخی تصورات قدیمی و نادرست درباره این نشانهها وجود داشت که دیگر قابل اتکا نیست. به عنوان نمونه، در گذشته شکست شیشه به شکل طرح لاکپشتی (alligatoring) را نشانه وجود مایع قابلاشتعال میدانستند یا ذوب شدن آلومینیوم را دال بر شدت غیرعادی حرارت (و در نتیجه عمدی بودن حریق) تلقی میکردند، اما پژوهشهای علمی این موارد را رد کرده است . NFPA 921 بسیاری از این افسانههای قدیمی را کنار گذاشته و تأکید میکند که تفسیر آثار حریق باید مبتنی بر آزمایش و علم باشد، نه صرفاً مشاهدات تجربی نسلهای قبل . بنابراین کارشناس هنگام تحلیل فیزیکی صحنه به دنبال شواهد ملموس و قابلآزمایش میگردد؛ مثلاً نقاطی که بیشترین سوختگی را دارند (برای یافتن کانون احتمالی)، مسیرهای عبور شعله و دود، الگوی سوختن کف و سقف، وضعیت سیستمهای برقی (برای رد یا تأیید فرضیه نقص الکتریکی)، و سایر نشانههای بجامانده از فرآیند احتراق.
در کنار شواهد ظاهری، تحلیل شیمیایی صحنه حریق نیز اهمیت زیادی دارد. بسیاری از آتشسوزیها در اثر وجود مواد شیمیایی قابلاشتعال (مانند بنزین، حلالها، گازهای سوختی و غیره) رخ میدهند یا تسریع میشوند. حتی اگر این مواد در جریان حریق مصرف شده باشند، ردپای آنها را میتوان با روشهای آزمایشگاهی پیدا کرد. به همین دلیل کارشناسان علتیاب معمولاً اقدام به نمونهبرداری از بقایای صحنه میکنند: تکههای خاکستر، مواد سوخته در محلهای مشکوک، بقایای پارچه یا فرش آغشته، و سایر اقلامی که احتمال وجود تسریعکننده حریق (Accelerant) در آنها باشد. نمونههای جمعآوریشده طبق پروتکل باید در ظروف تمیز و درزگیریشده (مانند قوطیهای فلزی یا کیسههای مخصوص از جنس نایلون مقاوم) نگهداری شوند و تمامی مشخصات محل و زمان برداشت روی آنها ثبت گردد . سپس این شواهد به آزمایشگاههای جنایی یا مراکز تحقیق ارسال میشود تا با روشهایی نظیر کروماتوگرافی گازی-طیفسنج جرمی (GC-MS) آنالیز شوند. نتیجه این آنالیز میتواند حضور موادی مثل هیدروکربنهای خاص (اجزای بنزین، نفت سفید و غیره) را تایید کند که نشاندهنده استفاده از مایعات آتشزا است. همچنین تحلیل شیمیایی میتواند اطلاعاتی درباره علتهای فنی حریق بدهد؛ برای مثال بررسی بقایای یک قطعه الکترونیکی ممکن است آثار اتصال کوتاه الکتریکی یا جرقهزنی را آشکار سازد (وجود دانههای فلزی ذوبشده که به “beading” مشهور است و در اثر قوس الکتریکی ایجاد میشود). البته باید دقت کرد که حضور این آثار نیز نیازمند تفسیر صحیح است؛ NFPA 921 تأکید دارد که حتی گلولههای ذوبشده مس در انتهای سیم (beading) هم الزاماً به این معنی نیست که آن سیم علت حریق بوده، چرا که این حالت میتواند صرفاً نتیجه جریان الکتریکی در هنگام آتشسوزی باشد . از این رو، تحلیل شیمیایی و فیزیکی باید در کنار هم و به صورت تکمیلکننده انجام شوند تا تصویر کاملتری ارائه دهند.
سومین بعد مهم، شرایط محیطی و زمینهای حریق است. منظور از شرایط محیطی، مجموعه عواملی است که بر شکلگیری و رشد آتش تأثیر داشتهاند. برای مثال، وضعیت تهویه و جریان هوا در ساختمان یکی از پارامترهای کلیدی است؛ وجود یک مسیر جریان هوا (مانند راهپله یا کانال تأسیسات) میتواند باعث کشیدهشدن آتش و دود به طبقات دیگر شود و الگوهای سوختگی را تغییر دهد. همچنین دمای محیط و آبوهوا میتواند اثرگذار باشد؛ در فضای باز، جهت باد و سرعت آن جهت گسترش حریق را تعیین میکند و در محیط بسته، دمای اولیه و رطوبت میتواند بر سرعت اشتعال مواد تأثیر بگذارد. ماهیت و چیدمان سوختها در محیط نیز جزو شرایط زمینهای است؛ اینکه چه موادی در نزدیکی نقطه شروع آتش بودهاند (مثلاً مایعات قابل اشتعال، پارچه و کاغذ، چوب، مواد پلاستیکی و غیره) و نحوه قرارگیری آنها چگونه بوده است. کارشناسان با بررسی این موارد میتوانند سناریوی گسترش حریق را بازسازی کنند: آیا آتش ابتدا کوچک بوده و سپس با رسیدن به یک ماده سوختنی خاص شعلهورتر شده؟ آیا انفجار یا اشتعال ناگهانی رخ داده (که ممکن است نشاندهنده تجمع گاز یا بخار بوده باشد)؟ شرایط سیستمهای ایمنی ساختمان نیز بخشی از محیط است؛ برای نمونه اگر سیستم اعلام یا اطفاء حریق نصب بوده آیا عمل کرده است یا نقص داشته است؟ وضعیت برقرسانی و تجهیزات گرمایشی محیط چگونه بوده و آیا در حالت ایمن کار میکردهاند؟ اینها سؤالاتی هستند که باید در خلال بررسی محیطی پاسخ داده شوند.
از منظر محیطی، رفتار افراد و شواهد انسانی نیز اهمیت دارد. هرچند علتیابی حریق یک فرایند علمی است، اما شهادت شهود و اطلاعات افراد حاضر در صحنه بخش مکملی از تحقیقات است. در بسیاری موارد، گزارش اولیه آتشسوزی توسط ساکنان یا شاهدان عینی حاوی سرنخهایی ارزشمند است (مثلاً ذکر میکنند که بویی شبیه گاز احساس کردهاند، یا صدای انفجار کوچکی قبل از شعلهور شدن شنیدهاند). بنابراین یک کارشناس علتیابی باید با شاهدان مصاحبه و گفتگو کند و اظهارات آنان را ثبت نماید . طبق توصیه استانداردها، صحبت با آتشنشانان نخستین که وارد صحنه شدهاند نیز مهم است، چون آنان ممکن است وضعیت دربها و پنجرهها (باز یا بسته بودن آنها)، محل تمرکز شعله در لحظات اول، یا عملکرد سیستمهای اعلام حریق را دیده باشند . این اطلاعات میتواند به بازسازی وقایع قبل از رسیدن تیم علتیاب کمک کند.
به طور کلی، تحلیل جامع صحنه حریق مانند حل یک پازل پیچیده است که اجزای آن شواهد فیزیکی، دادههای شیمیایی و شرایط محیطی/زمینهای هستند. کارشناس ماهر کسی است که بتواند این تکهها را در کنار هم قرار داده و تصویر واحدی از چگونگی شروع و پیشرفت آتشسوزی ترسیم کند. این تصویرسازی باید به قدر کافی مستحکم و مستند باشد تا در مراحل بعد (گزارشدهی به مدیران، ارائه به بیمه یا حتی شهادت در دادگاه) قابل دفاع باشد. در ادامه، خواهیم دید که چگونه رعایت بیطرفی و پرهیز از خطا در این تحلیلها اهمیت دارد و چه فناوریهایی برای تسهیل کار کارشناسان به میدان آمده است.
پرهیز از خطاها و قضاوتهای شتابزده در تعیین علت حریق
یکی از مهمترین چالشها در تحقیقات حریق، اجتناب از پیشداوری و استنباطهای عجولانه است. ذهن انسان به طور طبیعی تمایل دارد به محض دیدن چند نشانه، یک داستان یا توضیح برای آنها بسازد. اما در عرصه علتیابی حریق، چنین رویکردی میتواند خطرناک و گمراهکننده باشد. هر ساله مواردی گزارش میشود که در آنها نتیجهگیری نادرست کارشناسان یا عجله در اعلام علت، به اتهامهای اشتباه، اتلاف سرمایهها و حتی محکومیتهای ناروای افراد منجر شده است . به عنوان نمونه در دهههای گذشته، برخی آتشسوزیهای منازل در آمریکا صرفاً بر اساس شواهد ظاهری ناقص، عمدی تشخیص داده شد و افرادی به اشتباه به جرم آتشافروزی محکوم شدند؛ سالها بعد با پیشرفت علم و بازبینی شواهد مشخص شد که علت حقیقی حریق چیز دیگری (نظیر نقص فنی یا حادثه) بوده و تشخیصهای اولیه مبتنی بر باورهای غیرعلمی یا Bias (سوگیری شناختی) کارشناسان بوده است . این قبیل نمونهها تأکیدی است بر این نکته که کارشناس علتیاب باید خود را از سوگیریها و حدسهای تأییدنشده دور نگه دارد و تنها زمانی اعلام نتیجه کند که شواهد کافی و تحلیل علمی پشت آن باشد.
یکی از خطاهای شناختهشده در حوزه علتیابی حریق، روش موسوم به “Negative Corpus” بود که خوشبختانه امروزه کنار گذاشته شده است. این روش (که در گذشته توسط برخی بهکار گرفته میشد) بدین شکل بود که اگر پس از حذف همه علل احتمالی شناختهشده، هنوز علت آتشسوزی نامشخص میماند، فرض را بر عمدی بودن آتشسوزی و وجود عامل انسانی ناشناخته میگذاشتند. به بیان سادهتر: «چون هیچ دلیل تصادفی یا طبیعی پیدا نکردیم، پس حتماً کسی آتش را عمداً روشن کرده است!» NFPA 921 صراحتاً این رویکرد را غیرعلمی و نادرست اعلام کرده و آن را ممنوع دانسته است . طبق NFPA 921، نتیجهگیری بر اساس فقدان شواهد مثبت (یعنی تنها با حذف سایر سناریوها بدون داشتن مدرکی مستقیم برای سناریوی باقیمانده) جایز نیست، زیرا چنین نتیجهای قابل آزمون و تأیید مستقل نیست . امروزه یک کارشناس حریق باید شجاعت این را داشته باشد که اگر شواهد کافی پیدا نکرده، علت حریق را “نامشخص (Undetermined)” اعلام کند، به جای آنکه با گمانهزنی بیپایه انگشت اتهام را به سمت کسی بگیرد یا یک عامل ساختگی معرفی کند. حفظ بیطرفی و وفاداری به دادهها در تحقیقات حریق از چنان اهمیتی برخوردار است که بسیاری از نهادهای قضایی نیز تأکید میکنند گزارش کارشناسان باید منعکسکننده تمامی احتمالات بررسیشده باشد و در آن به صراحت بیان شود چرا یک علت خاص تأیید یا رد شده است .
علاوه بر پرهیز از سوگیری در نتیجهگیری، کارشناسان باید مواظب خطاهای حین جمعآوری و تحلیل شواهد هم باشند. آلودگی صحنه یا آلوده شدن نمونههای جمعآوریشده یکی از این مخاطرات است. اگر نمونههای برداشتشده (مثلاً بقایای فرش سوخته برای آزمایش شناسایی مواد آتشزا) به درستی نگهداری نشوند، ممکن است در آزمایشگاه نتایج غلطی به بار آورند. بنابراین یک محقق خوب هر مدرکی را در ظرف یا پاکت جداگانه بستهبندی و مهروموم میکند، روی آن برچسب با ذکر تاریخ، مکان و نام جمعآورنده میزند و تمام مراحل حملونقل آن را تحت نظر میگیرد . مفهوم زنجیره حضانت شواهد (Chain of Custody) در همین راستاست؛ یعنی هر کس که مدرک را تحویل میگیرد و منتقل میکند باید نامش ثبت شود و هر تغییری در وضعیت مدرک مستند گردد . با این کار اطمینان حاصل میشود که مدرک از صحنه تا آزمایشگاه و نهایتاً دادگاه، دستکاری یا اشتباهاً تعویض نشده و نتایج آزمایش بر روی آن قابل اعتماد است.
یکی دیگر از منابع خطا، قضاوتهای احساسی یا فشارهای خارجی است. گاهی در حوادث پر profil (مثلاً آتشسوزیهای منجر به تلفات گسترده) افکار عمومی و رسانهها به دنبال یک پاسخ یا مقصر فوری هستند. کارشناسان علتیاب نباید تحت تأثیر این فشار قرار گیرند و بخواهند صرفاً برای اقناع دیگران، سریعاً نتیجهای اعلام کنند. نمونه معروف، حادثه آتشسوزی و فرو ریختن ساختمان پلاسکو در تهران (۱۳۹۵) است که شایعات زیادی درباره خرابکاری عمدی یا اقدام تروریستی مطرح بود . با این حال، هیئت تحقیق با رویکردی علمی تمام جوانب را بررسی کرد و نهایتاً علت حادثه را استفاده غیرمجاز از وسایل گرمایشی و سیمکشی غیراستاندارد در یکی از واحدها اعلام نمود . این نتیجه شاید از نظر رسانهای جذابیت کمتری نسبت به سناریوهای جنجالی داشت، اما واقعیت مبتنی بر شواهد بود و جلوگیری از سوءظنهای بیاساس نسبت به عوامل انسانی، خود بخشی از انصاف و دقت علمی تیم تحقیق محسوب میشود.
برای پیشگیری از قضاوت شتابزده، چند راهکار کلیدی در ادبیات علتیابی حریق توصیه شده است:
جمعآوری حداکثری شواهد: تا زمانی که صحنه کاملاً جستوجو و مستندسازی نشده، نباید نظری قطعی داد. هر سرنخ کوچک ممکن است تکه مهمی از پازل باشد.
مشورت و بازبینی همتایان: گاهی دعوت از یک کارشناس دوم برای بازبینی صحنه یا مرور گزارش میتواند به کشف سوگیریهای پنهان یا اشتباهات کمک کند. فرآیند بازبینی فنی (Peer Review) در تحقیقات حریق امری رایج شده تا از صحت رویهها اطمینان حاصل شود .
توجه به فرضیههای رقیب: محقق نباید به یک سناریو دلبسته شود. همواره باید به این فکر کرد که چه توضیحات دیگری ممکن است وجود داشته باشد و آیا برای رد آنها شواهد کافی داریم یا خیر . این نگرش باز، جلوی تله تأیید (confirmation bias) را میگیرد.
مستندسازی دلایل رد هر علت: در گزارش نهایی باید ذکر شود که چه علتهای احتمالیای بررسی و چگونه رد شدند. این کار شفافیت را افزایش میدهد و نشان میدهد نتیجهگیری بر اساس حذف منطقی سایر احتمالات بوده، نه یک حدس بدون دلیل.
در مجموع، رعایت اصل بیطرفی علمی و دقت قدمبهقدم در بررسیها سبب میشود که احتمال خطا و قضاوت نادرست به حداقل برسد. اعتبار کارشناسان علتیاب حریق در گرو همین رویکرد علمی است. هر اشتباه یا شتابزدگی میتواند عواقب جبرانناپذیری داشته باشد؛ از آزاد ماندن یک مجرم واقعی گرفته تا متهم شدن فرد بیگناه، یا از بین رفتن فرصت درسآموزی از یک حادثه برای جلوگیری از تکرار آن.
فناوریها و ابزارهای نوین در بررسی و بازسازی صحنههای حریق
پیشرفت فناوری در سالهای اخیر، عرصه علتیابی حریق را نیز دستخوش تحول کرده و ابزارهای نوینی را در اختیار کارشناسان قرار داده است. امروزه دیگر یک تحقیق حریق محدود به قلم و کاغذ و دوربین عکاسی ساده نیست، بلکه فناوریهای دیجیتال، سنجش از دور و شبیهسازی رایانهای به کمک آمدهاند تا دقت و سرعت بررسیها بیشتر شود. در این بخش به برخی از مهمترین فناوریهای روز در بازسازی صحنههای حریق میپردازیم:
شکل ۱ – آتشسوزی گسترده برج گرنفل لندن (۲۰۱۷) که بازسازی صحنه و بررسی علل آن با بهرهگیری از روشهای علمی و فناوریهای پیشرفته انجام شد . در چنین حوادث پیچیدهای، ابزارهای نوین مانند اسکن لیزری سهبعدی و پهپادها برای مستندسازی دقیق صحنه به کار گرفته میشوند.
اسکنرهای لیزری سهبعدی و مدلسازی دیجیتال: یکی از انقلابیترین ابزارها در سالهای اخیر، اسکن لیزری 3D است. دستگاههای اسکن لیزری زمینی (Terrestrial Laser Scanner) قادرند در مدت کوتاهی کل صحنه حریق (مثلاً داخل یک ساختمان سوخته) را با جزئیات بسیار بالا اسکن و ثبت کنند . خروجی این اسکن یک ابرنقطه سهبعدی از محیط است که تمام ابعاد و فواصل را با دقت چند میلیمتر ضبط کرده است. مزیت این روش آن است که کارشناسان میتوانند بعداً در دفتر کار، صحنه را بارها و بارها به صورت مجازی مرور کنند و اندازهگیریهای دلخواه را انجام دهند، بدون اینکه نگران از دست رفتن شواهد در دنیای واقعی باشند . اسکن سهبعدی همچنین امکان تهیه نقشهها و مدلهای سهبعدی را فراهم میکند که در گزارشهای فنی یا ارائه در دادگاه بسیار مفید است. به کمک این مدلها میتوان محل قرارگیری اشیاء، مسیر گسترش آتش و نقاط تمرکز حرارت را به صورت بصری نمایش داد. برخی نرمافزارهای تحلیلی قادرند دادههای اسکن لیزری را با عکسها و ویدیوها ترکیب کنند و یک مدل غنیشده ارائه دهند که در آن هر شواهد قابل مشاهده است . به عنوان مثال، میتوان تصاویر دوربینهای مداربسته یا عکسهای صحنه را در مدل سهبعدی جانمایی کرد و فرضیات را بر اساس تمامی اطلاعات موجود آزمود. مقالات اخیر اشاره میکنند که اسکن لیزری نه تنها دقت مستندسازی را بالا میبرد، بلکه ایمنی محققان را نیز تأمین میکند، زیرا آنان میتوانند از فاصلهای امن و در زمانی کوتاه اسکن را انجام دهند و کمتر در معرض خطرات محل (ریزش سازه، مواد سمی، … ) قرار گیرند . این فناوری به ویژه در حوادثی نظیر انفجارها اهمیت دارد، چون شدت آسیبها و ریزش آوار به حدی است که ممکن است بعضی شواهد به سرعت تخریب شوند؛ اسکن فوری پس از حادثه امکان ثبت اثر موج انفجار و پخش آوار را فراهم میکند .
پهپادها (Drones) و تصویربرداری هوایی: پهپاد یا وسیله پرنده بدون سرنشین، کاربردهای گستردهای در مدیریت حوادث پیدا کرده است. در حوزه علتیابی حریق، پهپادها میتوانند برای برداشت تصاویر هوایی دقیق از صحنه به کار روند. به خصوص در حریقهای وسیع (مثلاً آتشسوزی جنگل یا انفجار در یک پالایشگاه) دسترسی به نمای کلی حادثه از بالا بسیار ارزشمند است. پهپادها با دوربینهای معمولی و دوربینهای حرارتی تجهیز میشوند تا بتوانند نقشه حرارتی بقایای آتش را ترسیم کنند، نقاط داغ (Hotspots) پنهان را بیابند و به خاموش کردن کامل آتش نیز کمک کنند. علاوه بر این، تصاویر و ویدیوهای ثبتشده توسط پهپاد میتواند در مدلسازی سهبعدی که پیشتر ذکر شد کمک کند؛ با تکنیکهای فتوگرامتری امکان ساخت مدل سهبعدی از روی تصاویر پهپاد وجود دارد. منابع صنعتی گزارش کردهاند که پهپادها ظرف چند دقیقه پس از حادثه میتوانند نمایش اولیهای از گستره خسارت ارائه دهند و به تصمیمگیری مدیران صحنه در خصوص ایمنسازی کمک کنند . از منظر علتیابی، دسترسی به نقاط مرتفع یا خطرناک با پهپاد تسهیل میشود. برای مثال، در یک آتشسوزی برج مسکونی، بررسی خرابیهای طبقات بالا یا پشتبام ممکن است برای کارشناسان روی زمین دشوار یا خطرناک باشد، اما پهپادها میتوانند با پرواز در اطراف ساختمان، جزئیاتی از نماها و نقاط ورود آتش را ثبت کنند که بعدها در تحلیل علت به کار میآید.
واقعیت مجازی (VR) و واقعیت افزوده (AR): فناوری واقعیت مجازی در حال ورود به حوزه آموزش و حتی تحلیل حریق است. با VR میتوان صحنههای آتشسوزی واقعی را در یک محیط مجازی بازسازی کرد و کارشناسان را برای تمرین و آموزش در آن غوطهور ساخت . برای نمونه، شرکتهایی در انگلستان تجربههای واقعیت مجازی ایجاد کردهاند که سناریوهای حریق و جرم را شبیهسازی میکند و دانشجویان میتوانند بدون خطر، در آن محیط به جستوجوی شواهد بپردازند . این رویکرد آموزشی باعث میشود که کارآموزان در مواجهه با حوادث واقعی آمادگی و دقت بیشتری داشته باشند. از سوی دیگر، واقعیت افزوده (که تلفیق تصاویر دیجیتال با دنیای واقعی است) میتواند در محل حادثه به کار آید؛ مثلاً کارشناس با یک تبلت یا عینک AR به صحنه نگاه میکند و میتواند همزمان نقشه ساختمان، محل لولههای گاز یا سیمکشی برق (اطلاعات از پیش بارگذاری شده) را روی تصویر واقعی ببیند. این به یافتن سریعتر علل بالقوه (مثل نشتی گاز یا مدارهای معیوب) کمک میکند.
شبیهسازیهای کامپیوتری دینامیک حریق: ابزار دیگری که جنبه کاملاً نرمافزاری دارد اما بسیار کاربردی است، نرمافزارهای شبیهساز آتش مانند FDS (Fire Dynamics Simulator) میباشد. این برنامهها به کارشناسان اجازه میدهند سناریوهای مختلف آتشسوزی را در یک محیط مجازی مدلسازی کنند. اطلاعاتی نظیر نقشه ساختمان، جنس مواد موجود، محل احتمالی شروع آتش و شرایط تهویه به نرمافزار داده میشود و سپس مدل محاسباتی پیشبینی میکند که آتش چگونه گسترش مییابد، دماها در نقاط مختلف چگونه تغییر میکند و غلظت دود به کجاها میرسد. با تطبیق نتایج شبیهسازی با آثار واقعی مشاهدهشده در صحنه، میتوان ارزیابی کرد کدام فرضیه درباره منشأ و علت آتشسوزی سازگارتر است. برای مثال، اگر فرض کنیم آتشسوزی از اتاق جنوبی شروع شده باشد و شبیهسازی بر اساس این فرض انجام شود، خروجی مدل باید الگوی دودهزدگی و آسیب را مشابه واقعیت تولید کند؛ اگر تطابق نداشت، شاید فرض مکانی اشتباه بوده و باید سناریوی دیگری (مثلاً شروع از اتاق شمالی) آزمون شود. این روش نوعی “آزمایش ذهنی” در محیط مجازی است که امروزه جای خود را در تحقیقات حریق باز کرده، بهویژه در حوادث بزرگ که بازسازی عملی آنها غیرممکن است.
ابزارهای تخصصی صحنه و آزمایشگاهی: گذشته از موارد فوق، ابزارهای فنی متعددی برای سهولت کار علتیابی در دسترس است. دوربینهای تصویربرداری حرارتی (Thermal Imaging Camera) که امکان دیدن نقاط گرم پشت سطوح را میدهند، میتوانند برای پیدا کردن نقاط فعال یا سیمهای داغ پس از حریق استفاده شوند. حسگرهای تشخیص گازهای قابلاشتعال (Gas Detectors) به کارشناسان اجازه میدهند وجود باقیمانده گاز شهری یا بخارات اشتعالزا را در محل تشخیص دهند. سگهای آموزشدیده آشکارساز مواد آتشزا (معروف به سگهای آتشنشانی) نیز در برخی کشورها جزئی از تیم تحقیق هستند و میتوانند با بینی خود بقایای مواد تسریعکننده حریق را حتی در میان آوار بو بکشند. در آزمایشگاهها نیز تجهیزاتی مانند میکروسکوپ الکترونی برای بررسی ذرات ریز (مثلاً پیدا کردن ذرات فلز اکسیدشده مربوط به یک جرقه الکتریکی)، یا آنالیز طیفسنجی برای تعیین ترکیب شیمیایی بقایا به کار گرفته میشوند.
نرمافزارهای مدیریت داده و گزارش: در تحقیقات حریق حجم زیادی از دادهها تولید میشود – عکسها، فیلمها، یادداشتها، نقشهها، نتایج آزمایش و … . سامانههای نرمافزاری ویژهای توسعه یافتهاند که به مدیریت یکپارچه اطلاعات حادثه کمک میکنند. این نرمافزارها امکان پیوست کردن تمام شواهد دیجیتال به پرونده، نوشتن گزارش مرحله به مرحله و حتی بهرهگیری از قالبهای استاندارد گزارش NFPA 921 را دارند. برخی از این ابزارها چکلیستهایی مطابق استاندارد (مثل NFPA 1321 که به مدیریت واحدهای تحقیق حریق مربوط است ) ارائه میکنند تا اطمینان حاصل شود که هیچ مرحلهای از قلم نیفتاده است. خروجی این نرمافزارها اغلب گزارش نهایی منظم و مستندی است که برای ارائه به ذینفعان (پلیس، دادگاه، بیمه و…) مناسب است.
فناوریهای بالا، مجموعاً سبب شدهاند که امروزه تحقیقات علت حریق با سرعت بیشتر، دقت بالاتر و قابلیت اثباتپذیری علمی انجام شود. البته باید توجه داشت که ابزار پیشرفته جایگزین مهارت و تجربه انسانی نمیشود؛ بلکه مکمل آن است. یک کارشناس خبره باید بداند کِی و چگونه از این فناوریها بهره بگیرد و نتایج حاصل را چگونه تفسیر کند. مثلا، اسکن لیزری هرچند ابعاد صحنه را ثبت میکند، اما این کارشناس است که باید در ابرنقاط به دنبال الگوی سوختگی بگردد و آن را تحلیل نماید. یا شبیهسازی کامپیوتری تنها به اندازه صحت دادههای ورودی و درک کاربر از نتایج، معتبر خواهد بود. از این رو، آموزش مستمر کارشناسان درباره فناوریهای جدید و سرمایهگذاری سازمانها در تهیه تجهیزات، هر دو به موازات هم اهمیت دارند. در نهایت، هدف استفاده از فناوری این است که هیچ حقیقتی در مورد یک آتشسوزی از قلم نیفتد و با بالاترین درجه اطمینان بتوان علت حادثه را کشف و گزارش کرد.
مستندسازی، گزارشنویسی و ملاحظات قانونی در علتیابی حریق
تحقیقات یک حریق، زمانی ارزشمند است که به درستی مستندسازی و در قالب یک گزارش شفاف و دقیق ارائه شود. مستندسازی شامل ثبت تمام مشاهدات، شواهد جمعآوریشده، اقدامات انجامگرفته و نتایج حاصل از تجزیهوتحلیل است. این مستندات هم برای یادآوری و استفاده داخلی توسط تیم ایمنی و آتشنشانی مفیدند (مثلاً درسآموزی برای پیشگیری از حوادث مشابه)، و هم برای ارائه به مراجع قانونی، بیمهها یا دادگاهها ضرورت دارند. یک اصل کلیدی در مستندسازی این است که هر آنچه در صحنه دیده یا برداشته میشود، باید قابل ردیابی و اثبات در مراحل بعدی باشد.
عکاسی و نقشهکشی صحنه از اولین گامهای مستندسازی است. به محض ایمن شدن محل، کارشناس یا تیم تحقیق باید عکسها و در صورت امکان فیلمهایی جامع از زوایای مختلف صحنه بگیرند . عکسهای نماهای بیرونی ساختمان، فضای داخلی هر اتاق، وضعیت دیوارها، سقف و کف، و نماهای نزدیک از شواهد مهم باید تهیه شود. این تصاویر در گزارش نهایی بخشی از مستندات خواهند بود. علاوه بر عکس، تهیه طرح یا کروکی صحنه نیز بسیار مفید است؛ در این طرح باید ابعاد فضا، محل قرارگیری اثاثیه، دستگاهها، درها و پنجرهها و هر چیز مرتبط علامتگذاری شود . رسم یک نمودار ساده در محل و سپس تهیه نقشه دقیقتر در دفتر (احیاناً با نرمافزارهای نقشهکشی) توصیه میشود . ذکر مقیاس و جهت شمال در نقشه و شمارهگذاری نقاط مهم (که در توضیحات عکسها و گزارش به آن ارجاع داده میشود) حرفهای بودن گزارش را افزایش میدهد. تمام این فعالیتها باید در همان زمان حضور در صحنه انجام شود، زیرا پس از ترک صحنه ممکن است دیگر دسترسی به برخی جزئیات یا وضعیت اولیه نباشد.
پس از مستندسازی وضعیت کلی، فرآیند جمعآوری شواهد فیزیکی و انتقال به آزمایشگاه با دقت تمام انجام میگیرد. همانگونه که پیشتر اشاره شد، هر مدرکی که جمعآوری میشود (چه بقایای سوخته برای آزمایش شیمیایی، چه قطعات دستگاهها برای بررسی فنی، چه نمونههای الکتریکی) باید در ظروف یا پاکتهای جداگانه به همراه برچسب اطلاعات نگهداری شود . علاوه بر برچسب روی ظرف، یک لیست مدارک (Evidence Log) تهیه میشود که در آن هر مدرک با شمارهیکتا، توضیح، محل یافتن، زمان برداشت و نام فرد جمعآوریکننده ذکر شده است . این لیست جزئی از گزارش نهایی خواهد بود و نشان میدهد چه اقلامی بررسی شدهاند و نتایجشان چه بوده است. جلوگیری از آلودگی متقابل نیز باید در خلال جمعآوری مدارک رعایت شود (استفاده از دستکش تمیز، تعویض دستکش بین نمونههای مختلف، استفاده از ابزار تمیز و مجزا برای هر نمونه، و دور نگه داشتن ظروف حاوی نمونههای مشکوک به مواد آتشزا از یکدیگر) . در صورتی که کوچکترین احتمال وقوع جرم یا عمدی بودن حریق مطرح باشد، باید ملاحظات قانونی کاملاً رعایت شود؛ از جمله اینکه ورود به محل و بازرسی باید با مجوز مناسب (مثلاً حکم قضایی در کشورهای تابع قانون کامنلا یا اذن مقام قضایی در ایران در صورت خصوصی بودن ملک) صورت گیرد تا بعداً نتوان مشروعیت شواهد را زیر سؤال برد. همچنین حفظ آثار جرم (نظیر جلوگیری از خرابی بیشتر صحنه یا دستکاری غیرمجاز) وظیفه قانونی تیم تحقیق است.
زنجیره تحویل شواهد (Chain of Custody)، به عنوان بخشی از ملاحظات قانونی، شایان تأکید مجدد است. هر کس که از لحظه برداشت صحنه تا ارائه در دادگاه با یک مدرک فیزیکی سروکار داشته، باید هویت و زمان تحویلگیری/تحویلدهیاش ثبت شود . برای مثال اگر یک نمونه مایع اشتعالزا توسط آتشنشانی جمعآوری و به آزمایشگاه پلیس ارسال شده و سپس نتیجه آزمایش در پرونده درج شده، بایستی مدارک امضاشده تحویل از آتشنشانی به پلیس و از پلیس به آزمایشگاه موجود باشد. این اسناد نشان میدهد که مدرک مورد نظر همان مدرکی است که در صحنه یافت شده و در طول مسیر دستکاری یا تعویض نشده است. رعایت زنجیره حضانت برای دادگاه بسیار حیاتی است، زیرا اگر گسستی در آن دیده شود، ممکن است کل آن مدرک از درجه اعتبار ساقط گردد. بنابراین گزارش نهایی علتیابی حریق معمولاً شامل یک بخش تحت عنوان “شواهد فیزیکی و زنجیره حضانت” است که همه این موارد را به تفصیل ذکر میکند.
پس از تکمیل بررسیها و وصول نتایج آزمایشگاهی، تهیه گزارش نهایی گام پایانی تحقیق است. یک گزارش استاندارد علتیابی حریق معمولاً بخشهای زیر را در بر میگیرد:
مقدمه و مشخصات حادثه: شامل تاریخ، زمان و مکان وقوع حریق، توصیف مختصر ساختمان یا وسیله نقلیه مورد بحث، شرایط کلی حادثه (مثلاً حریق همراه با انفجار، میزان تلفات و خسارات) و معرفی تیم تحقیق.
شرح اقدامات و مشاهدات صحنه: در این بخش جزئیات ورود به صحنه، وضعیت ظاهری مشاهدهشده، اقدامات انجامشده (عکسبرداری، اسکچ، نمونهبرداری) و هر نکته بارز ذکر میشود. برای مثال: “مشاهده شد که سقف اتاق نشیمن به طور کامل سوخته و فرو ریخته بود. یک بخاری برقی قابلحمل در نزدیکی مرکز اتاق دیده شد که سیم آن سوخته و دوشاخه در پریز بود…” چنین جزئیاتی تصویر روشنی از شرایط به خواننده میدهد.
یافتههای فنی و نتایج آزمایشگاهی: هر نوع آزمایش یا بررسی تخصصی (مثلاً نتیجه کروماتوگرافی شیمیایی روی نمونهها، یا نظر کارشناس برق درباره سیمکشی محل) در این قسمت گزارش میشود. مثلاً: “بر اساس آزمایش GC-MS روی نمونه برداشتهشده از فرش اتاق خواب، حضور ترکیبات هیدروکربنی سنگین (مشابه نفت سفید) تأیید شد .”
تحلیل و بحث: این مهمترین بخش گزارش است که در آن کارشناس با اتکا به مشاهدات و یافتهها، علل ممکن آتشسوزی را مطرح و بررسی میکند. معمولاً در اینجا به چند سناریوی ممکن اشاره شده و هر کدام ارزیابی میشوند. سپس کارشناس توضیح میدهد که چرا برخی سناریوها رد میشوند (با استناد به شواهد) و کدام سناریو به عنوان علت محتمل باقی میماند. مثلاً: “دو احتمال اولیه برای شروع حریق مطرح بود: 1) اتصال کوتاه در سیمکشی لوستر سقفی؛ 2) تماس پرده با بخاری برقی. بررسی الگوی سوختگی سقف (عدم وجود آثار شدید حرارتی در محل لوستر) و سالم بودن مدارهای برق بعد از حادثه، احتمال اول را منتفی میسازد. از سوی دیگر، وجود یک قطعه پرده سوخته نزدیک بخاری و الگوی سوختگی عمودی روی دیوار پشت بخاری، فرضیه دوم را تقویت میکند. بنابراین علت شروع حریق انتقال حرارت از بخاری برقی به پرده مجاور تعیین میشود.” این بخش باید منطقی و قانعکننده نوشته شود و به استانداردهای مرجع نیز اشاره کند (مثلاً ذکر شود که روش به کار رفته منطبق بر NFPA 921 بوده است).
جمعبندی و تعیین علت نهایی: در پایان گزارش معمولاً علت نهایی با عبارات صریح بیان میشود. طبق استانداردها، علت حریق در یکی از چهار دسته عمدی (Incendiary)، غیرعمد/تصادفی (Accidental)، طبیعی (Natural) یا نامشخص (Undetermined) طبقهبندی میشود . البته NFPA 921 در ویرایشهای جدید (2021 به بعد) تأکید کمتری بر این طبقهبندی کرده و بیشتر بر شرح جزئیات تمرکز دارد ، اما همچنان بیان اینکه آیا آتشسوزی حاصل یک اقدام عمدی بوده یا تصادف، برای مراجع قضایی مهم است. در جمعبندی باید به صورت کوتاه گفته شود: “علت حریق تصادفی ارزیابی میشود و ناشی از … بوده است” یا در صورت عدم قطعیت: “علیرغم بررسی همهجانبه، علت قطعی حریق قابل تعیین نبوده و به عنوان نامشخص گزارش میگردد.”
ضمایم (پیوستها): در انتهای گزارش، تصاویر مهم (با شرح زیرنویس)، نقشهها، لیست شواهد، نتایج آنالیزهای آزمایشگاهی و هر سند مرتبط دیگری اضافه میشود. این بخش به استحکام گزارش کمک میکند و به خواننده امکان میدهد ادعاهای متن را صحهسنجی کند.
از منظر حقوقی و قضایی، یک گزارش علتیابی حریق میتواند مستندی حیاتی باشد. برای همین، نگارشش باید با دقت، بیطرفی و شفافیت انجام شود تا در برابر سؤالات وکلا یا قاضی مقاومت کند. در دادگاهها معمولاً کارشناس تهیهکننده گزارش حضور مییابد و از روشها و یافتههای خود دفاع میکند. چنانچه گزارش او بر پایه استانداردهای پذیرفتهشده (مثل NFPA 921) باشد و مراحل کار را به خوبی توضیح داده باشد، احتمال پذیرش نظرش بسیار بیشتر خواهد بود . افزون بر این، ملاحظات قانونی دیگری نیز هست؛ مثلاً موضوع اسپولیشن (Spoliation) که به معنی از بین بردن یا تغییر دادن عمدی یا سهوی مدرک است . اگر بعد از حادثه، صحنه سریع پاکسازی شود یا شواهد بدون مستندسازی کافی دور ریخته شوند، ممکن است در دعاوی حقوقی اینطور تلقی شود که یک طرف (مثلاً مالک یا متولی ساختمان) مدارک را از بین برده تا قصور خود را پنهان کند. بنابراین یکی از توصیههای مهم این است که پس از اتمام بررسیهای کارشناسی، هر آنچه از صحنه باقی مانده – در صورت امکان – تا زمان مختومه شدن پرونده حفظ شود یا حداقل به طور کامل مستند گردد و سپس با نظارت، آواربرداری یا پاکسازی انجام شود .
همچنین، در بسیاری از کشورها نتایج تحقیقات حریق به بانکهای اطلاعاتی ملی ارسال میشود تا برای آمارگیری و تحقیقات کلان استفاده گردد . برای مثال در آمریکا سیستم NFIRS (سامانه ملی گزارشدهی حریق) اطلاعات هزاران حادثه را تجمیع میکند و تحلیل این دادهها به تدوین مقررات پیشگیرانه جدید یا اصلاح استانداردها کمک میکند. در ایران نیز گزارش حوادث شاخص توسط سازمان آتشنشانی و سایر نهادهای ذیربط جمعآوری میشود و میتواند به بهبود مقررات ملی ساختمان یا استانداردهای ایمنی کارگاهی منجر شود (همانطور که بعد از حادثه پلاسکو، توجهها به اصلاح مبحث سوم مقررات ملی ساختمان و بازرسیهای ایمنی اماکن جلب شد ).
به طور خلاصه، مرحله مستندسازی و گزارشنویسی در علتیابی حریق چیزی کم از خود مراحل جمعآوری شواهد و تحلیل ندارد. این مستندات هستند که نتیجه تلاشهای میدانی را منعکس میکنند و اگر بهدرستی انجام نشوند، زحمات تیم تحقیق ممکن است بیاثر بماند. گزارش جامع، دقیق و مبتنی بر شواهد باعث میشود درسهای آموختهشده از هر آتشسوزی در حافظه جمعی ایمنی ثبت شود و در بهبود آییننامهها، آموزشها و اقدامات پیشگیرانه آینده به کار رود. همچنین عدالت در مورد تعیین مقصران احتمالی یا برائت بیگناهان، تا حد زیادی به کیفیت همین گزارشها بستگی دارد. از این رو، کارشناسان علتیابی علاوه بر مهارتهای فنی، باید نگارش فنی قوی و آشنایی با الزامات حقوقی را نیز در خود تقویت کنند تا نقش خود را به بهترین شکل ایفا نمایند.
مطالعه نمونههای واقعی آتشسوزی (صنعتی، مسکونی و تجاری)
برای درک بهتر کاربرد تکنیکهای علتیابی حریق، در پایان به مرور چند نمونه واقعی میپردازیم که تحقیقات جامع آنها درسآموز بوده است. این مثالها نشان میدهند چگونه مبانی و روشهای توضیحدادهشده در بخشهای قبل، در عمل به کار گرفته میشوند و چه عواملی به عنوان علت نهایی حریق در انواع محیطها شناسایی شدهاند.
مثال ۱: آتشسوزی صنعتی در مجتمع پتروشیمی بوعلی سینا (ماهشهر، ایران – تیر ۱۳۹۵). این حادثه یکی از بزرگترین حریقهای صنعتی ایران بود که در واحد پارازایلین مجتمع بوعلی رخ داد و برای روزها ادامه داشت. بررسیهای فنی نشان داد که علت شروع آتشسوزی، یک اشتباه در عملیات تعمیراتی بوده است: در هنگام تعویض یکی از پمپهای برج 8001، خط لوله ورودی به پمپ به درستی ایزوله (مسدود) نشده بود . شیر قطع این خط نیز به خوبی عمل نکرده و نشت مواد قابلاشتغال (هیدروکربن پارازایلین) رخ داده است . این مواد نشتیافته در مجاورت یک کوره داغ مشتعل شده و آتشسوزی عظیمی را رقم زده است . مورد بوعلی به خوبی اهمیت رعایت دستورالعملهای ایمنی در تعمیرات (مانند بلوک و نشانگذاری تجهیزات – Lockout/Tagout) و نیز نقش شرایط محیطی را نشان داد؛ زیرا وزش باد شدید در زمان حادثه باعث پراکنده شدن شعله و سرایت آتش به مخازن مجاور شد . این آتشسوزی پس از چند روز تلاش مهار گردید. تحقیقات بعدی عمدی بودن حادثه را منتفی دانستند و تأکید شد که علت کاملاً فنی و قابلپیشگیری بوده است .
مثال ۲: آتشسوزی ساختمان پلاسکو (تهران، ایران – دی ۱۳۹۵). ساختمان تجاری پلاسکو که از بناهای قدیمی و بلندمرتبه تهران بود، در پی یک حریق گسترده فروریخت . این فاجعه منجر به جانباختن ۱۶ آتشنشان و ۶ شهروند شد. هیئت ویژهای برای بررسی علت حادثه تشکیل گردید. مطابق گزارش نهایی، علت آغاز حریق استفاده کارکنان یکی از واحدهای طبقه دهم از بخاری برقی و اتصال برق غیراستاندارد عنوان شد . به بیان دقیقتر، بخاری برقی برای گرمایش استفاده میشد و به دلیل سیمکشی غیراصولی و نبود سیستم ایمنی مناسب، ایجاد جرقه و حریق کرده بود . عوامل تشدیدکننده بسیاری نیز شناسایی شدند: ساختمان فاقد سیستم اعلام و اطفاء خودکار حریق بود؛ راههای خروج اضطراری ناکافی و انبارها مملو از پوشاک قابلاشتعال بودند؛ شبکه برق ساختمان فرسوده و بار اضافه بر آن تحمیل شده بود . مجموعه این کاستیها سبب شد یک حریق کوچک اولیه مهار نشده و به سرعت گسترش یابد و کل بنا را در آتش فروبرد. حادثه پلاسکو نمونهای از آتشسوزی در محیط تجاری/اداری است که علت مستقیم آن یک عامل حرارتی-برقی تصادفی بود اما قصورهای مدیریتی و فقدان زیرساختهای ایمنی باعث تشدید پیامدهای آن شد . این گزارش منجر به توصیههای جدی برای بازرسی ایمنی دورهای ساختمانهای قدیمی و بهبود مقررات شد.
مثال ۳: آتشسوزی برج گرنفل (لندن، انگلستان – ژوئن ۲۰۱۷). این حادثه یکی از مرگبارترین آتشسوزیهای مسکونی در تاریخ معاصر انگلستان بود که در یک برج ۲۴ طبقه مسکونی رخ داد و ۷۲ کشته برجای گذاشت. منشأ آتش یک واحد آپارتمانی در طبقه چهارم بود که یخچال فریزر معیوبی دچار اتصال و جرقه شد . آتش حاصل، نمای بیرونی برج را که با صفحات کامپوزیت آلومینیومی با هسته پلیاتیلن (نوعی عایق قابلاشتعال) پوشانده شده بود درگیر کرد و شعله به سرعت در سطح نما تا بالای ساختمان گسترش یافت . بررسیها نشان دادند که مواد عایق و پنلهای به کار رفته در نما به شدت قابل اشتعال بوده و استاندارد نبودهاند . همچنین عدم طراحی صحیح سیستم تخلیه دود و پناهگاههای آتش در داخل ساختمان به فاجعه دامن زده است. گزارشهای فنی این حادثه هم بر علت فنی اولیه (اتصال برق در وسیله خانگی) تأکید کردند و هم بر یک عامل مهم ثانویه یعنی نقص ایمنی مصالح ساختمان که نقش بزرگی در وسعت فاجعه داشت . پس از گرنفل، قوانین ایمنی ساختمانها در بریتانیا دستخوش اصلاحات اساسی شد و نصب هرگونه مصالح قابلاحتراق در نماهای بلندمرتبه ممنوع گردید.
مثال ۴: انفجار و آتشسوزی پایانه سوخت بانسفیلد (هرتفوردشایر، انگلستان – دسامبر ۲۰۰۵). این حادثه که به عنوان یکی از بزرگترین انفجارهای غیرنظامی اروپا شناخته میشود، در تأسیسات ذخیرهسازی نفت رخ داد. علت حادثه در تحقیقات چنین یافت شد: سرریز شدن مخزن 912 حاوی بنزین و تشکیل ابر بخار در هوا، که سپس توسط یک منبع نامشخص جرقه مشتعل شد . ابر بخار عظیم منجر به یک انفجار مهیب Fuel-Air گردید که موج آن تا کیلومترها احساس شد . آتشسوزی متعاقب نیز ۲۰ مخزن دیگر را درگیر کرد. بررسیهای فنی و مدیریتی نشان داد که یک شکست در سیستم هشدار سطح مخزن باعث شده بود عمل سرریز بنزین شناسایی نشود و همچنین طرح سایت برای مهار چنین نشت بزرگی کافی نبود. در گزارش این حادثه، تاکید شد که اولاً الزامات ایمنی برای جلوگیری از سرریز باید تقویت شود (مانند نصب سیستمهای قطع اضطراری خودکار) و ثانیاً تمهیدات بیشتری برای جلوگیری از تشکیل ابر بخار و انفجار ثانویه لازم است . این نمونه نشان میدهد در صنایع بزرگ، گاهی علتی که به ظاهر کوچک است (خرابی یک سنسور سطح)، میتواند در کنار شرایط محیطی (تجمع بخار در هوای آرام صبحگاهی) و نبود سدهای ایمنی کافی، پیامدی فاجعهبار بیافریند. به همین دلیل تحلیل حوادث صنعتی عمدتاً رویکردی سیستمی دارد؛ یعنی تنها به یک خطای فردی یا تجهیز معیوب اکتفا نمیکند بلکه کل مجموعه عوامل مدیریتی، فنی و محیطی را در نظر میگیرد.
مثال ۵: آتشسوزی مسکونی در منطقه شمیران تهران (فرضی برای توضیح شیوه بررسی). تصور کنیم در یک منزل مسکونی دوطبقه آتشسوزی رخ داده و منجر به فوت یک نفر شده است. صحنهای که کارشناس با آن روبرو میشود: سوختگی شدید در اتاق خواب طبقه اول که متوفی در آن بوده، و آثار دودزدگی در سایر قسمتها. در بررسی فیزیکی، الگوی سوختگی شدیدی پیرامون تختخواب مشاهده میشود و بخشهایی از تخت کاملاً خاکستر شده است. یک بخاری گازی دیواری در اتاق وجود دارد. در بررسی شیمیایی، هیچ اثر ماده سرعتدهنده (مثل بنزین) یافت نمیشود. اما در مصاحبه با خانواده مشخص میشود متوفی سیگار میکشیده و احتمال خوابیدن در حالت روشن بودن سیگار وجود داشته است. همچنین گزارش پزشکی قانونی دود ناشی از سوختن مواد پتروشیمی (احتمالاً فوم تشک) در ریه فرد را نشان میدهد. کارشناس دو فرضیه مطرح میکند: ۱) آتشسوزی از سیگار روشن افتاده روی تخت شروع شده (تصادفی ناشی از بیاحتیاطی)؛ ۲) آتشسوزی به علت نقص در بخاری گازی و ایجاد شعلهوری (مثلاً شعله از بخاری به پرده سرایت کرده). شواهد صحنه به نفع فرضیه اول است زیرا بیشترین سوختگی در مرکز تخت است و بخاری و پرده اطراف آن آسیب چندانی ندیدهاند. در نهایت علت حریق تصادفی و ناشی از سقوط سیگار روشن روی تشک اعلام میشود. این مثال فرضی نحوه فکر کردن سیستماتیک را نشان میدهد که چگونه شواهد فیزیکی (تمرکز سوختگی)، شیمیایی (عدم وجود شتابدهنده)، اطلاعات محیطی و انسانی (عادت سیگار کشیدن) کنار هم قرار میگیرند تا به نتیجه برسیم. هرچند این حادثه مقیاس کوچکی دارد، اما روششناسی بررسی آن میتواند در حریقهای پیچیدهتر هم بهکار گرفته شود.
جمعبندی نمونهها: موارد فوق illustrate میکنند که علتیابی حریق یک فرمول یکسان و ساده ندارد؛ بلکه باید در هر حادثه با ذهن باز و رویکرد علمی پیش رفت. گاهی علت نهایی یک نقص فنی کوچک است (مثل یخچال گرنفل یا سنسور بانسفیلد)، گاهی یک خطای انسانی (مثل اتصال سیمبندی پلاسکو یا سیگار روشن)، گاهی ترکیبی از عوامل (مثل مواد ساختمانی ناسازگار در گرنفل). در تمامی این موارد، اگر تحقیق علتیابی بهدرستی و بدون سوگیری انجام شود، نتایج آن میتواند بسیار ارزشمند باشد. هر گزارش دقیق از یک حادثه آتشسوزی، در حکم یک درسنامه ایمنی برای آینده است: به سازندگان یادآوری میکند چه موادی را نباید به کار برند، به مجریان گوشزد میکند کدام پروتکلهای ایمنی را باید جدیتر بگیرند، به نهادهای قانونگذار نشان میدهد در مقررات چه خلأیی وجود دارد، و به عموم مردم آموزش میدهد که چگونه از خطرات آتشسوزی بپرهیزند.
در پایان، تأکید میشود که تکنیکهای علتیابی حریق یک حوزه میانرشتهای است و همکاری نزدیک میان آتشنشانان، مهندسان، شیمیدانان، متخصصان برق، کارشناسان حقوقی و سایرین را میطلبد. دورههای آموزشی تخصصی – مانند دورههایی که گروه مهندسی شهر ایمن برگزار میکند – نقش مهمی در ارتقای دانش و مهارت علاقهمندان ایفا مینمایند تا با تازهترین استانداردها (نظیر NFPA 921) و شیوههای بررسی حریق آشنا شوند. امید است با آموزش مستمر و رعایت دقیق اصول علمی و فنی، شاهد کاهش حوادث حریق و نیز افزایش دقت در تحقیقات علتیابی باشیم؛ چرا که در پس هر علتیابی موفق، گامی به سوی شهری ایمنتر و آیندهای کمخطرتر برداشته خواهد شد.
منابع و مراجع منتخب:
- NFPA 921: Guide for Fire and Explosion Investigations, NFPA (2021 & 2024 Editions)
- NIJ (National Institute of Justice), A Guide for Investigating Fire and Arson, Technical Working Group on Fire/Arson (2009)
گزارش هیئت ویژه حادثه پلاسکو – مجلس شورای اسلامی ایران (۱۳۹۶)
گزارش حادثه آتشسوزی پتروشیمی بوعلی سینا – شرکت ملی صنایع پتروشیمی (۱۳۹۵)
- Grenfell Tower Inquiry Report – UK (Phase 1, 2019)
- International Fire Fighter Magazine, 3D Laser Scanning: the future of fire scene investigation (Jason Mellström, 2023)
- NFPA Journal & Resources – Negative Corpus Methodology in Fire Investigation
- Northern California Innocence Project – Litigation Resources: NFPA 921 (2024)
- Fire Standards Board (UK) – Fire Investigation – Fire Standard (2022)
خبرگزاری تسنیم – علتیابی حادثه پلاسکو (گزارش ۱۳۹۶)

